بنال ای نی که من غم دارم امشب
نه دلسوز و نه همدم دارم امشب
دلم زخم است از دست غم یار
هم از غم چشم مرهم دارم امشب
همه چیزم زیادی میکند، حیف!!!
که یار از این میان کم دارم امشب
چوعصری آمد از در ،گفتم ای دل
همه عیشی فراهم دارم امشب
ندانستم که بوم شام رنگین
به بام روز خرم دارم امشب
برفت و کوره ام در سینه افروخت
ببین آه دمادم دارم امشب
به دل جشن عروسی وعده کردم
ندانستم که ماتم دارم امشب
درآمد یار و گفتم دم گرفتی
دمم رفت و همه غم دارم امشب
به امید اینکه گل تا صبحدم هست
به مژگان اشک شبنم دارم امشب
مگر آبستن عیسی است طبعم
که در دل بار مریم دارم امشب
سر دل کندن از لعل نگارین
عجب نقشی به خاتم دارم امشب
اگر روئین تنی باشم به همت
غمی همتای رستم دارم امشب
غم دل با که گویم ای مهران
که محرومش ز محرم دارم امشب
پرسیدم: «چند تا مرا دوست نداری؟» روی یک تکه از نیمرو، نمک پاشید. گفت: «چه سوال سختی.» گفتم: «به هر حال سوال مهمیه برام.» نشسته بودیم توی فضای باز کافه سینما. داشتیم صبحانه می خوردیم. کمی فکر کرد و گفت: «هیچی.» بلند بلند خندید. گفتم: «واقعا؟» آب پرتقالم را تا ته سر کشیدم. «واقعن هیچی دوستم نداری؟» گفت: «نه نه. صبر کن. منظورم اینه که تو جوابِ چند تا مرا دوست نداری، هیچی. یعنی خیلی دوستت دارم.» گفتم:«نه. اینطور نمیشه، تو گفتی هیچی.»
تکه ای از ژامبونِ لوله شده را برید. گفت: «نه. اون اشتباه شد. هزار تا.» شروع کردم به کولی بازی. موهام را کشیدم. گفتم: «یعنی هزار تا منو دوست نداری؟» دختر و پسری که میز کناری نشسته بودند، با تعجب نگاهمان می کردند. گفتم: «این واقعن درست نیست. من این حجم از غصه رو نمی تونم تحمل کنم که تو منو هزار تا دوست نداشته باشی.» داشت با نوک چنگال، لوبیا قرمزهای توی ظرف را بازی می داد. گفت: «نمی دونم واقعن. خیلی سوال سختیه» لپ هاش گل انداخته بود. گفت: «شاید این سوال از اول هم غلطه. نباید بهش جواب می دادم.» گفتم: «باشه بذار یه جور دیگه بپرسم. اینطوری شاید راحت تر باشه برات. چند تا دوستم داری؟»
لبخند زد. چشم هام را گرد کردم و گفتم: «هان؟» بقیه دختر و پسرها و زن ها و مردها هم داشتند ما را تماشا می کردند. نانِ تُستِ کَره ای را گاز زدم و بقیه اش را گذاشتم گوشه بشقاب. داشت نگاهم می کرد. با آن چشم های سیاه درشت و گونه سرخ و لب های اناری. گفت: «هیچی.» پرسیدم: «هیچی؟» شانه اش را انداخت بالا. گفت: «هیچی دوستت ندارم.» لب و لوچه ام را آویزان کردم. گفت: «میمیرم برات و این ته همه دوست داشتن هامه.» داد کشیدم «هورا.» دست هایم را گره کردم و آوردم بالا. پیش خدمت ها داشتند با هم پچ می زدند. یکی شان آمد جلو و گفت: «قربان. اینطوری مردمو می ترسونید.» پرسیدم: «چطوری؟» آهسته تر گفت: «اینکه دارید با خودتون بلند بلند حرف می زنید.» به صندلی روبرویی اشاره کرد. خالی بود. بشقابِ صبحانه گرم، دست نخورده، سرد شده بود و نان ها خشک. خواستم بپرسم دختری که اینجا روبروی من نشسته بود، کجا رفت که همه چیز یادم افتاد. هشت سال گذشته بود.
Whenever I'm alone with you
You make me feel like I am home again
Whenever I'm alone with you
You make me feel like I am whole again
هروقت که باهات تنها هستم
باعث میشی احساس کنم که دوباره خونه ام
هروقت که باهات تنها هستم
باعث میشی احساس کنم که دوباره کامل شدم
M-N
M-N
بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست
آه بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
دو روز که پیـــشش نبودم….
شــــــــــدم
☜غَــــــــریبـــه☞
یکــــــی هم جامو گــــــــــرفت
که اسمش
☜رَقـــــــــیبه☞
کلًا رســـــم عاشقی این روزا
خیـــــلی
☜عجیــــــــبه☞
نمیــــدونم شایــدم
طــرفمون
☜نانجــــــــــیبــه☞
….” مــــــــــــــن ” خيلــــــــــي جـاهــــــا……
از خودے خــــــــــوردم … !!!
ولے وقتے….
” تـــــــــــو ” جـــــــــا زدے…..
جـــــــا خــــــــــوردم … !!!….
↓❂✘ســـــــــــــادگــــــی جــــــــــــــــــرم اســتـــــــــــــــــــــــ!
ومـــــــــــــــن مجـــــــــــــــــرم سابقــــــــــــه دار….√→→❂ ↓↑
. تـــو❢
اوجِ❢
جَوانــی❢
شُــدَم❢
یِـــه❢
رَوانــــی❢❢
《هـــــــــــے رفیـــــــق》
↓↓↓↓↓
❂✘زمـــــــــــــین اگه خــــــــــــــــــــوب بود… .
خــــــــــــــدا نمـــــــــــیرفت اون بـالا
همیشہ ســــــــــادہ بودَم ..
ســــــــــادہ سلام ڪَــــــــــردَم ..
ســــــــــادہ دِل دادَم ..
ســــــــــادہ مُحبَت ڪَردَم ..
ســــــــــاده باوَر ڪَــــــــــردَم ..
ســــــــادہ چَشم گُفتــــــــــَم ..
ســــــــــاده وابَسٺہ شُــــــــــدَم ..
اَما سَخٺ دِلَم را شِڪَسٺَند..!
خیــــــــــلے سَخــــــــــٺ..!
↻ ڪــــــــــاش آنقَدر ســــــــــاده نبودم.↻
❤️دل نوشته هاي من❤️
چرا دروغ...
امروز اعتراف میکنم...
دوستت دارم...
همه میگن قیدتو بزنم
اما نمیزنم...
اره شاید هیچ وقت مال من نشی،
اما میخوام که دوست داشته باشم...
همه میگن فراموشش کن،منم میگم نمیتونم...
اشکال نداره،
زجر میکشم اما تو دلم نگه میدارمت...
این همه مدت با نداشتنت عاشقت موندم...
شماهایی که میگید لیاقتت بیشتر از اینه
من حرف از لیاقت نمیزنم،
حرفه من عشقه،عشق...
چیزی که همتون فکر میکنید تجربه اش کردید
اما فقط فکر میکنید!
عشقم...
حرف آخر...
از همه چیزم بخاطرت گذشتم...
غرورم
شخصیتم
دوستام
الانم فقط زندگیم مونده
از اونم میگذرم بخاطرت
هیچ کدوم نفهمیدی
اما مهم نیست...
من از اینا نگذشتم که بیای سمتم،
گذشتم چون وظیفه عاشقه که بخاطره عشقش از همه چیز بگذره...
❇️دختر :عشقم عشقم من اومــدم
✴️پسر:کــجا بودی؟؟
❇️دختر :دوستم با عشقش قرار داشت رفتــه بودم پیشش تا تنــها نباشه
✴️پسر:مگه من بهـــت نگفـته بودم با دوســتات نری قرار
❇️دختر : آره ولی اون ول نمیــکرد میگفت باید بیای
✴️پسر:مگه نمی دونســتی من ناراحــت میشــم اگه بری
❇️دختر : خب چیکار کنم توأم همــش گیر میــدی
✴️پسر:به من چرا نگفــتی؟
❇️دختر : چون می ترسیـــدم نزاری برم بعدشم دوستم باهام قهر کنه
✴️پسر:دیـروز یادت رفت چقدر التمــاس می کردم
❇️دختر : وا چه التمــاسی؟؟؟
✴️پسر:بهت گفــتم دلــم برات تنگ شده می خوام ببینــمت
❇️دختر : ای وای راست میگــی اصلا هواسم نبود
✴️پسر :صبح اومــدم نشستم جلو درتون فقط دوس داشتـــم از دور هم شــده فقط یه لحظه نگات کنــم
❇️دختر : امرووززز؟؟
✴️پسر:پسره خیلی خوشگــل بود خیلی بهش حـــسودیم شد
❇️دختر : کـــدوم پسره؟چی میگی؟؟
✴️پسر:همونی ک اومد جــلو درتون سـوار ماشینـــش شدی
❇️دختر : دیــوونه اون عشـــق دوســتم بود چون خونــهی ما نزدیــک بود اول اومــد دنبال من
✴️پسر:میـدونم
❇️دختر : از کجا میـــدونی؟؟
✴️پسر:دیروز وقتـی رفیقــم عکســتو بهم نشون داد گفت این عــشقه جدیدمـه باورم نشد......... :)
•*●•*●•*● خـــــــــــــــــــــدایـــــــا !!!●*●*●*•
این روزها
فازم بد جور سنگینه
یا از این دنیا "دیلیتم" کن !!!!
یا خودم "لفت" میدم
لبخند دروغــکی چرا ؟؟؟
خــــوب نیستـــــم
گیر کرده ام
در گلوی زندگـــــی!!!
کاش می توانستم راحـــت حرف بزنم
میان آدم های این اتاق مجازی
لال بودن را ترجیـح مـــیدهم ،
وقتی کســـی نیست عمق درد پنــهان شده
در حرفهایم را حــــس کند!!!!
●***●من اعتراف میکنم کم اوردم●***●
اگر دیدے ڪسے غیر طبیعے غذآ میخوره و مڪث میڪنہ
بدون ■ نآرآحتہ ■
اگر دیدے اصلآ اشڪ بہ چشمآش نمیآد
بدون خیلے ↯ تو دآره ↯
اگہ دیدے ڪسے زیآد میخنده
بدون خیلے 《 زخم خورده 》
اگہ دیدے ڪسے بہ همہ چیز بے توجهہ
بدون زمآنے بیش از اندآزه ♤ عآشق بوده ♤
اگہ دیدے ڪسے تو احوآل پرسے میگہ شُڪر بد نیستم
بدون دروغ میگہ ¤ نہ حآلش خوبہ و نہ روزگآرش ¤
اگہ دیدے ڪسے خیلے فیلم نگآه میڪنہ
بدون از نظر عآطفے ♥️ بدجور ڪم آورده ♥️
اگہ دیدے ڪسے زیآد آهنگ گوش میده
بدون دردآشو خیلیآ ⇦ نمیفهمن ⇨
اگہ دیدے ڪسے خودشو از دید دیگرآن قآیم میڪنہ
بدون از خیلیآ ↻ ضربہ خورده ↻
مآ خیلے چیزآ میبینیم امآ توجہ نمیڪنیم ...
بہ خدآوندے خدآ قسم ڪہ همش منــــــــــم
صفحه اصلي
ايميل نويسنده
پروفايل
طراح قالب
گالری عکس عاشقانه
انجمن وبلاگ نویسان
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان me & you و آدرس boghzsara.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
قالب وبلاگAlternative content