O Bҽɳιɱ Oʅʂυɳ Dυɳყαʅαɾ ʂιȥιɳ
me & you

سرطان...
مثل سرطان سینه بودی...
از جانم کندمت تا زنده بمانم
فقط گاهی،هنوز
جای نبودنت
تیر میکشد تابن استخوانم
همین
 
♥ نوشته شده در جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 11:51 توسط ɱЯ♥ǞκǞɱ :


درد یعنی...
درد یعنی:
× یه خاطره بد توی مغزت داره خونریزی میکنه ×
♥ نوشته شده در جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 11:31 توسط ɱЯ♥ǞκǞɱ :


شروع دوباره...

رفتم نشستم کنارش گفتم: برای چی نمیروی گلات رو بفروشی

گفت:بفروشم که چی بشه؟تا دیروز میفروختم که با پولاش آبجیمو ببرم دکتر

ولی دیشب حالش بد شد مرد

برگشت ازم پرسید تو میخواستی گل بخری؟گفتم بخرم که چی بشه؟

تا دیروز میخریدم برای عشقم اما امرز فهمیدم که باید فراموشش کنم

اشکاشو پاک کرد و یه گل بهم داد و گفت بگیر

باید از نو شروع کرد

تو بدون عشقت و من بدون خواهرم

♥ نوشته شده در جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 11:5 توسط ɱЯ♥ǞκǞɱ :


غیرت سینم...
عشق یعنی...
بهت بگه...
سرتو رو بالش نذار...
به غیرت سینم بر میخوره...
♥ نوشته شده در جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 11:1 توسط ɱЯ♥ǞκǞɱ :


جای خالیت...


اين روزها جاي خالي تو را با عروسکي پر ميکنم

همانند توست

مرا دوست ندارد

احساس ندارد!

اما هرچه هست<دلشکستن>بلد نيست...

 
♥ نوشته شده در سه شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 17:30 توسط ɱЯ♥ǞκǞɱ :


معرفی...
نام: هيس...

نام خانوادگي: تنهايي

شماره شناسنامه: نامعلوم

تاريخ تولد: هزار و سيصد و هيچ

گروه خون: نفت سياه

نام پدر: مشقت

نام مادر: سلطان غم

دين: اسلامي که به بازي گرفته شده

محل سکونت: شهري که پر از دروغ است

شغل: هديه کردن محبت به دلها و غصه خوردن خودم در تاريکي

محل کار: پيوند دلهاي تنها، غبار گرفته و خاموش

جرم: به دنيا آمدن

محکوميت: زندگي کردن

آدرس:

سرزمين: بارووني

شهر: بوي نمناک غم

خيابان: سکوت

چهارراه: اشک

کوچه: خيال

بلوک: عشق

♥ نوشته شده در سه شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 17:20 توسط ɱЯ♥ǞκǞɱ :


شک نکن
شک نکن
" آينــــده اي " خواهـــم ساخت که ,
" گذشتــــه ام " جلويــــش زانـُــــــو بزنــــد ...!
قـــرار نيـــســــت مــــن هــــم دلِ کس ديـــگري را بســــوزانم ...!
برعـــــکــــس کســــي را که وارد زندگيــــم ميشــــود ,
آنـــقـــدر خوشبــ?ـخت مي کنــــم کـــــه ,
به هـــر روزي که جــاي " او " نيـستـي به خودت " لعنـــت "بفـــرستـي
♥ نوشته شده در سه شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 17:13 توسط ɱЯ♥ǞκǞɱ :


آغوش...
آغوش من فقط اندازه تــو جا دارد

اگــر خـــوب گوش کنـــي

اين ضربان هاي تند تند و پي درپي قلبم را ميشنوي

تـــو را فريــاد مي زنند

مخاطب کلامــم که هيــچ

مخــاطب ضربان هاي قلبم هم تويـــــي
♥ نوشته شده در سه شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 17:9 توسط ɱЯ♥ǞκǞɱ :


Design By : Bia2skin.ir